Monday, March 19, 2007



ديلشاد خاتين ييپار خان
Dilşad Xatın Yıpar Xan




١٧٨٦-١٧٤٥ ميلادي. ييپارخان به چيني شييانگ فئيي به معني شاهزاده خانم خوشبو، اين لقب به سبب بوي خوشي كه از بدن وي ساطع ميشد به وي داده شده است. دختر آپاق خوجا، همسر جاهانگيرخان (جاهان بيگ) خان كاشغر-تركستان شرقي. در سال ١٧٥٩ به دوره امپراتور مانچو چي-ائن-لونگ، تركستان شرقي به چين الحاق شد. اما ييارخان به همراه همسرش بر عليه اشغال چين سالها مبارزه نمود. گرچه اويغورها بر عليه اين اشغال در مدتي كوتاه بيش از ٤٢ بار قيام كردند، ولي سرانجام سرزمينشان به اشغال كامل نيروهاي چين به فرماندهي شااو-هويي در آمد. پس از آن سران و رهبران تركستان شرقي از جمله ييپارخان و همسرش گريخته و به حاكم منطقه بدخشان پناهنده شدند. پس از آنكه دولت چين براي تحويل دادن رهبران اويغور به علي شاه حاكم بدخشان فشار آورد، او جاهانگير خان را تحويل نيروهاي چين داد. جاهانگير خان به پكن برده شد و در آنجا پس از كشته شدن، سر جداشده از بدنش را بر سرنيزه اي كرده و در ملا عام تشهير نمودند. پس از آن بار ديگر دولت چين ييپارخان– كه اكنون پرچمدار مبارزه بر عليه اشغال چين است- را به پكن فرا ميخواند. ييپارخان كه از خبر كشته شدن همسرش بي اطلاع بود، با دعوت حيله آميز چينيان موافقت مي كند و به همراه كارواني بزرگ به پكن برده مي شود. گفته شده است كه او در طول اين سفر سه ماهه -براي حفظ بوي خوش بدنش- هر روز با شير شتر حمام ميگرفته است. در پكن ييپارخان كه زني بسيار مغرور بود، در دربار در مقابل امپراتور چين سجده و تعظيم نميكند و پس از آنكه از مرگ شوهرش مطلع ميشود به دفعات امپراتور را تهديد به انتقام گيري ميكند. امپراتور از ماجراي قتل جاهانگيرخان عدم بي اطلاعي مي كند و براي آرام كردن ييپارخان و رهائي از عذاب وجدان، تقلا مي كند. با مرور زمان كوشش امپراتور به آرام نمودن ييپارخان، تبديل به سودائي يكطرفه مي گردد. او براي راضي نمودن و بخشوده شدنش از طرف ييپارخان به هر اقدامي دست مي زند. محله اي بسيار بزرگ در داخل شهر ممنوع براي مسلمانان شامل بازار، حمام، مسجد و ... ميسازد، از سپاهيان ترك موجود در چين گارد ويژه اي ايجاد كرده و آنرا به امر ييپارخان مي گمارد. امپراتور در عين حال به انجام اصلاحات و بهبود وضعيت در تركستان شرقي مي پردازد. امنيت را برقرار مي سازد، به تعدادي از اميران محلي درجات و رتبه هاي دولتي بخش مي كند، كاخها ساخته و حق برابر سياحت، خدمات دولتي و تجارت را، همانند چينيان براي اهالي تركستان شرقي نيز به رسميت مي شناسد. اما ييپارخان دست رد بر سينه امپراتور مي زند. عاقبت مادر امپراتور كه ديگر تحمل پريشاني و عشق يكطرفه فرزندش را ندارد، امر به كشتن ييپارخان مي دهد و او به قتل مي رسد. عكس العمل امپراتور در مقابل اين حادثه بسيار شديد است، او خود را در معبدي حبس كرده و ماتم ميگردد. ييپارخان به امر امپراتور در شرق پكن در قبرستان امپراتوران كينگ به خاك سپرده مي شود. بعدها جسد ييپارخان به عنوان سمبل اتحاد ملي به كاشغر آورده شده و در آنجا مقبره اي براي برپا شده است. زندگي و داستان او شهرتي جهاني كسب كرده و تاكنون دهها شعر و سناريو و فيلم در باره او ساخته شده است. ييپارخان براي زنان تركستان به عزيزه و دختري مقدس و براي ملت اويغور سمبل قهرماني و آزادگي و مقاومت بر عليه اشغال چين درآمده است

((ييپار-ييبار به تركي به معني بوي خوش، عطر، مشك، عنبر و ... است))

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home