Monday, March 19, 2007



جان بگيم خاتين قاراقويونلو
Can Bəgim Xatın Qaraqoyunlu





١٤٦٧ ميلادي. شاهزاده دولت توركي آزربايجاني قاراقويونلو و رئيس اتحاديه ايلي قاراقويونلو در آزربايجان٬ عراق و ايرانּ وي پس از مرگ جهانشاه قاراقويونلو (١٤٦٧-١٤٣٥)٬ تا تصاحب تخت توسط حسن علي بر دولت آزربايجاني قاراقويونلو حكم راندּ قاراقويونلوها (بارانلوها) در ابتدا امارتي وابسته به دولت توركي- آزربايجاني جلايري در شرق آناتولي بودند كه در سال ١٣٨٩ پس از سقوط آن دولت توسط تيمور لنگ (دولت توركي تيموري) مستقل شدندּ قاراقويونلوها به داشتن مذهب قزلباشي علوي يا گرايش به جانب اين مذهب شهرت دارند. مقرّ اصلي آنان آزربايجان و شرق آناتولي و سرسلسلة آنان، شخصي به نام قارايوسوف بود.

جان بيگم از خاتون‏هاي صاحب نام سلسلة تركي آزربايجاني قاراقويونلو است. جان بيگم همسر جهانشاه بود كه از پسران قارايوسوف و مطرح‏ترين پادشاه اين سلسله به شمار مي‏رود. جان بيگم خاتون داراي سوابق سياسي بسيار است. او در زندگي سياسي همسرش جاهانشاه و پسرش پيربوداق و حتي فرزندان همسرش، از جمله حسنعلي ميرزا نقش مؤثري داشت. جان بيگم پس از مرگ همسرش جاهانشاه نيز در سرنوشت سياسي اين خاندان و تعيين جانشين براي ادامة حكومت قاراقويونلوها دخالت مي‏نمود.

پيربوداق، فرزند جاهانشاه، از جان بيگم خاتون بود. او از شجاع‏ترين فرزندان جاهانشاه محسوب مي‏شد. زماني كه پيربوداق از جانب پدر مأمور فتح كرمان شد، مادرش جان بيگم او را در اين لشكركشي همراهي مي‏كرد. مسلّماً جان بيگم از درايت‏ها و مهارت‏هايي برخوردار بوده است كه جهانشاه و پيربوداق به استفاده از همكاري‏هاي او تمايل نشان مي‏دادند. اين مطلب از مشورت‏هاي پيربوداق با مادرش نيز آشكار مي‏شود. طهراني مي‏نويسد: «به اشارت والده، كرمان را به برادرش ابويوسف ميرزا ارزاني داشت و به شيراز توجه نمود.» (طهراني، 1356، ص 340) پيربوداق پس از غلبه بر فارس، حكومت آن را برعهده گرفت. نقش سياسي جان بيگم خاتون در فرونشاندن شورش حسن‏علي ميرزا، فرزند همسرش جاهانشاه، از نقاط قوّت سياسي او محسوب مي‏شود. اين كار به فرجامي نسبتاً خوش خاتمه يافت. حسن‏علي ميرزا چندين سال به علت بدگماني پدر در قلعة «قهقهه» ماكو گرفتار بود. او در سال 863 هـ از غيبت پدر، كه مشغول جنگ در خراسان بود، سود جست و با همراهي گروهي از توركمانان و مردم تبريز، عليه پدر قيام نمود. جاهانشاه مجبور شد بلافاصله كار خراسان را تمام كند و با تيموريان مصالحه نمايد و براي خواباندن غائلة پسر، به آزربايجان بازگردد. تبريز در محاصره بود كه «حسنعلي به حرم پدر ملتجي گشت و بيگم را ، كه مادر ساير فرزندان جاهانشاه ميرزا بود، ... وسيلة نجات ساخت.» (همان، ص 361) با وساطت جان بيگم خاتون، حسنعلي ميرزا مورد عفو قرار گرفت. اقامت حسنعلي ميرزا در دربار براي جاهانشاه، كه نسبت به پسر بدگمان شده بود، گران مي‏آمد. به همين دليل ، او را به حكومت بغداد منصوب كرد.

پيربوداق پسر ديگر جاهانشاه، كه مادرش جان بيگم خاتون بود، پس از بازگشت از لشكركشي خراسان، عليه پدر در شيراز قيام كرد. مورّخان علت آن را صلح جاهانشاه با ابوسعيد تيموري مي‏دانند كه پيربوداق آن را دليلي بر ضعف پدر دانسته و عليه او قيام كرده بود. برخي مورّخان نيز علت آن را اقدام جاهانشاه درانتخاب فردي غير او به جانشيني مي‏دانند. جان بيگم خاتون در اين قضيه نيز واسطه قرار گرفت. «آخرالامر، والدة پيربوداق، حرم محترم ميرزا جاهانشاه، بعد از آمد و شد بسيار، قرار بدان داد كه ميرزا پير بوداق با اتباع و اشياء و اولاد و اموال به جانب دارالسلام بغداد رفته، از شيراز دست باز دارد.» (ميرخواند، 1339 ، ج 6، ص 853)

پيربوداق در بغداد، قيام خود را عليه پدر ادامه داد. جاهانشاه براي خلاصي از مشكلات داخلي ناشي از قيام پسران، با دادن حكومت بغداد به حسنعلي ميرزا، دو برادر را در مقابل هم قرار داد. جان بيگم خاتون، مادر پيربوداق، مأمور شد حسنعلي ميرزا را تا بغداد همراهي نمايد. مأموريت ديگر خاتون اين بود كه به كار پيربوداق نيز رسيدگي نمايد. احتمالاً اين خواستة‌ خاتون بود كه بدان وسيله، فرزند را ملاقات و او را به مصالحه دعوت نموده، از مقابله با پدر برحذر دارد. بغداديان، كه در جريان اصل واقعه قرار گرفته بودند، به جان بيگم خاتون اجازة ورود به بغداد ندادند. حسنعلي مجبور شد به شام رود و به آق‏قويونلوها پناه برد. جان بيگم نيز بازگشت. او در راه بازگشت، گروهي از عشاير «قارااولوس» را، كه قريب پنجاه هزار خانوار مي‏شدند، با خود به حوالي آزربايجان كوچاند. اين افراد بعدها از همراهان و ياران جان بيگم خاتون شدند. پيربوداق در ادامة قيامش، با مشعشعيان همراه شد و به درخواست پناهندگي برادرش حسنعلي ميرزا پاسخ مثبت داد. سپاه جاهانشاه متوجه بغداد شدند و پس از محاصره‏اي طولاني در سال 870 هـ پيربوداق شكست خورد و تسليم شد و به سعايت برادرش، محمّدي، به قتل رسيد.

جان بيگم خاتون علي‏رغم كشته شدن پسرش ، پيربوداق، همچنان در مسائل سياسي فعّال بود. پس از مرگ جاهانشاه، حركت‏هايي از جانب دختران اسكندر ميرزا، آرايش خاتون و شاه‏سراي خاتون، براي انتخاب امير قاراقويونلوها صورت گرفت. آنان سعي كردند با اهداي پول و سيم و زر از خزانة شهر تبريز، سپاهيان را به كمك و همراهي خود دعوت كنند و حسنعلي ميرزا برادرشان را به تخت سلطنت بنشانند. به گفتة طهراني، «خزانه، كه در شهر بود، از نقود و اجناس بين سپاهيان قسمت نمودند. آرايش بيگم زيورهاي زنانه به آلات رزم مبدّل ساخت، معجر مغفر گردانيد و سپر را چون نقاب بر سر كشيد و آينة‌ خودبين را، كه با او برابري مي‏كرد، شمشير دو روي ساخت و بر روي دشمن كشيد و با كمان، كه پياپي بر ابروي محبوبان دعوي مبارزه داشت، چنان تيري بر سينه زد كه از پشت او برون جست و سنان را، كه با مژگان خوبان دم از خون‏ريزي مي‏زد، بر سر چوب نيزه‏اش كرد و چون عرصه را از شير مردان خالي ديد، طرح بنيان سلطنت انداخت.» (طهراني، 1356، ص 435) آنان به نام برادرشان، حسنعلي ميرزا، كه اهل سياست و تدبير نبود، سكه زدند و خطبه خواندند.

اين خبر به جان بيگم رسيد. او بلافاصله دست به كار شد؛ زيرا نمي‏خواست حكومت قاراقويونلوها در خاندان اسكندر ميرزا استمرار يابد و چون پيربوداق كشته شده بود، براي پسر ديگرش ابوالقاسم ميرزا، سعي در سركوب اسكندريان نمود. او با دختران جاهانشاهيه و با ياري گرفتن از شاهزادگان و طرف‏داران خود از قبيلة «قارااولوس» به مقابله با دختران اسكندر ميرزا برخاست و در مراغه مستقر شد و سپاه را به تبريز فرستاد. اين رويارويي به نفع سپاه جان بيگم خاتون خاتمه يافت و دختران اسكندر ميرزا به اسارت درآمدند، ولي طرف‏داران حسنعلي ميرزا از فرصت به دست آمده استفاده كردند و پيروزي نهايي را از آن حسنعلي ميرزا ساختند. حسنعلي ميرزا به حكومت قاراقويونلوها رسيد و در تصفيه‏هاي سياسي، جان بيگم خاتون را، كه بارها جان او را از مرگ نجات داده بود، به قتل رساند.

جان بيگم خاتون علاوه بر اقدامات سياسي، در امور فرهنگي نيز پيش قدم بود. او به گواه مورّخان، زني «صالحه و عفيفه و خيّر بوده است.» (ابن الكربلائي، 1344، ج 1، ص 524). از جمله خدمات ارزندة او بناي مسجد و خانقاه مظفّريه با الهام از لقب جاهانشاه قاراقويونلو، ابوالمظفّر در تبريز است كه امروزه به «گؤي مسجد» معروف است. وجه تسمية‌ اين نام‏گذاري استفاده از كاشي‏كاري فيروزه‏اي در بناي مسجد است. جان بيگم خاتون بناي مسجد را در سال 870 هـ آغاز نمود. ابن‏الكربلائي ضمن توصيف آثار دورة‌ جاهانشاه، اشاره دارد كه «در درآمد تبريز به جانب شرق، كه «خيابان» گويند، عمارتي است در كمال لطافت و نكويي موسوم به «مظفّريه» از مآثر ابوالمظفّر جاهانشاه پادشاه بن قارايوسف بن توره ميش بن بايرام خواجة توركمان، و اين طبقه را «قاراقويونلو» و «باراني» نيز گويند. گويا اين عمارت به سعي و اهتمام حرم محترم وي خاتون جان بيگم ـ انارالله برهانهاـ بنا شده . مشارٌاليها بسيار بسيار خيّره و صالحه و غفيفه بوده در همان بقعه مدفون است و ميرزا جاهانشاه، كه «حقيقي» تخلّص كرده و پادشاه عظيم‏الشأن بود، در دوازدهم شهر ربيع‏الثاني و سبعين و ثمان‏مائه به دست حسن پادشاه كشته گشت، با اكثر اولاد در آن مقبره مدفونند، هر چند اثري از آنان پيدا نيست.» (ابن الكربلائي، 1344 و 1349 ، ج 1، ص 524) ابن‏الكربلائي در تأكيد بر بناي ساختمان با نظر و همّت جان بيگم خاتون، اشاره ديگري دارد با اين مضمون: «حرم محترم جاهانشاه بيگم ـ انارالله برهانهاـ ارادة‌ ساختن عمارت مظفرّيه نموده و در واقعه ديده كه بناي آن عمارت را شخصي از اولياي آن زمان نهاد. جميع اعزه، كه در آن زمان بودند، همه را حاضر كردند. بيگم در جايي مستور نشسته ، ملاحظة ايشان مي‏نمود. چون نظرش به خواجه علي افتاد، فرمود كه آن شخصي كه من در واقعه ديدم، همين است. بنابر آن، بناي آن عمارت وي نهاد. (اين الكربلائي، 1344، ج 2، ص 43) سر درِ مسجد به نام حضرت علي (ع) و فرزندان ايشان زينت يافته و در آن نامي از خلفاي راشدين برده نشده است. «مسجد كبود تبريز، نخستين معبد مزيّن و منقّشي است كه نامي از خلفاي راشدين در آن نيامده است و عبارت «علي ولي الله» و اسامي حسنين به اشكال مختلف زينت‏بخش ديوارها و طاق‏هاي آن گرديده است. (ميرجعفري، 1379، ص 276/ ترابي طباطبائي، 1348 ، ص 43 و 91)

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home