اولوق بولوقان خاتين
Uluq Buluqan Xatın
١٢٩٠ ميلادي. بولوقان خاتين اولوق (معظمه). دختر اوتمان پسر اوبتاي نويان قونقورات. مقارن نوروز به ازدواج آرغون در آمد و در اردوي بٶيوك بولوقان خاتين مستقر شد. پس از مرگ آرغون، عموي او گئيخاتو پس از بازگشت از آلاتاغ با وي ازدواج كرد و از او صاحب پسري به نام چينگ پولاد ويا تيري شد. اين ازدواج بر خلاف ميل خاتين صورت گرفته بود. اولوق بولوقان خاتين در بروز جنگ داخلي بين قازان (غازان) و بايدو نقش مهمي داشت. در اين درگيري بايدو در صدد برآمد كه از خاتين در تحديد اقدامات قازان استفاده كند ولي دريافت كه خاتين و حاميان او به قازان وفادارند. پس از فرجام موفقيت آميز اين كشمكش يكي از اولين اقدامات قازان ازدواج مجدد با بولوقان خاتين بيوه پدر خود بود. عقد ايندو كه اكنون اسلام آورده بودند در تبريز برگزار شد. قازان خان از بولوقان خاتين پسري بنام الجو و دختري به نام اولجاي قوتلوق (اولجاي قتلغ) داشت. در منابع مختلف رافت بولوقان خاتين ستوده شده و به مراودات وي با رهبران ديني و مشايخ و حمايت او از مسلمانان اشاره شده است. بر اثر وساطت بولوقان نزد غازان خان، وزير صدرالدين زنجاني و شيخ المشايخ محمود كه از خويشاوندان او بود، از خطر مرگ نجات يافتند. دلسپردگي قازان به بولوقان خاتين در همراهي او در شكار و مشايعت كردن قازان هنگام سومين لشگركشي او به شام نيز ديده مي شود. بولوقان خاتين پس از فوت قازان مرتب به زيارت مزار او مي رفت و از احترام برادر و جانشين او اولجايتو بهره مند بود. بولوقان خاتين تا درگذشت خود در بغداد در امور مملكت فعال باقي ماند. تابوت بولوقان خاتين به تبريز برده شد و در آنجا جسد وي در جوار همسرش در شام قازان به خاك سپرده شد.
((اولجا به تركي به معني غنيمت و بركت، فراواني؛ همچنين اولجاي و اولجايتو از صفات خداوند به معني مبارك و خوشبخت، و طالع خوش است.
قازان، قزان، قازقان، غازان در نام اشخاص به معنى پيروز و فاتح است. اين نام كه در داستان سالور قازان دده قورقود نيز وجود دارد، معادل تركى اسامىgörény, kürän, kuren ،kürene در زبانهاى تركى چوواش و مجارى و غيره است. قازان در تركى همچنين به معنى ديگ است))
ķķķķķķķķķķķķķķķķķķķķķķķķķķķķķķķķķķķķķķ
) بلغان خاتون «معظمه » دختر اوتمان پسر اوبتای نویان قونقورات در 9 ربیع الاول 689 مقارن نوروز به ازدواج ارغون درآمد و در اردوی پیشین بلغان خاتون بزرگ مستقر شد. پس از مرگ ارغون در 690 عموی او گیخاتو پس از بازگشت از الاتاغ در شعبان 691 با وی ازدواج کرد و از او صاحب پسری به نام چینگ پولاد شد (این پسر بنا بر روایت بناکتی ص 447 تیری نیز خوانده شده است ). به نوشتة رشیدالدین فضل الله (1940 ص 12) این ازدواج بر خلاف میل خاتون صورت گرفت .
بلغان خاتون معظمه در بروز جنگ داخلی بین غازان و بایدو نقش مهمی داشت . در این درگیری بایدو درصدد برآمد که از خاتون در تحدید اقدامات غازان استفاده کند ولی دریافت که خاتون و حامیان او به غازان وفادارند (همان ص 62ـ64 81 بناکتی ص 455). پس از فرجام موفقیت آمیز این کشمکش یکی از اولین اقدامات غازان ازدواج مجدد با بلغان خاتون بیوة پدر خود بود. عقد این دو که اکنون اسلام آورده بودند در ذیحجة 694 در نزدیکی تبریز برگزار شد. غازان از این زن پسری داشت به نام الجو که در کودکی درگذشت و دختری به نام الجای قتلغ که ابتدا با بسطام خواهرزادة مادر خود (کاشانی ص 82) و بعدها با ابوسعید برادر کوچکتر وی به هنگام (یا قبل از) جلوس وی بر تخت سلطنت در 717 ازدواج کرد و سوگلی و همسر محبوب وی شد (بناکتی ص 478 عبدالرزاق سمرقندی ص 20).
کاشانی (ص 89 ـ90) رأفت او را می ستاید و به مراودات وی با رهبران دینی و مشایخ و حمایت او از مسلمانان اشاره می کند. براثر وساطت بلغان نزد غازان خان وزیر صدرالدین زنجانی در 695 و شیخ المشایخ محمود (که از خویشاوندان او خوانده شده است ) در 701 از خطر مرگ نجات یافتند (رشیدالدین فضل الله 1940 ص 81 100 135 وصاف حضرة ص 420 بناکتی ص 464). دلسپردگی غازان به خاتون در همراهی او در شکار و مشایعت کردن غازان هنگام سومین لشکرکشی او به شام در 702 دیده می شود. بلغان نیز پس از فوت غازان مرتب به زیارت مزار او می رفت و از احترام برادر و جانشین او اولجایتو بهره مند بود. این به تنهایی برای رد داستان باور نکردنی برخی از تواریخ ممالیک کافی است که وی را مسئول مسموم کردن غازان قلمداد می کنند (برای نمونه دواداری ص 111 ابن ابی الفضائل ص 93). بلغان تا درگذشت خود در 2 شعبان 709 در بغداد در امور مملکت فعال باقی ماند. اشپولر (ص 177) وفات او را در بغداد 708 ذکر می کند ولی تاریخ گذاری کاشانی در این باب عاری از دقت است . تابوت بلغان خاتون به تبریز برده شد و در آنجا جسد وی در جوار آخرین شوی او در «شام غازان » به خاک سپرده شد (کاشانی ص 89).
بولوقان خاتين منگلي تيگين قيزي
Buluqan Xatın Məngli Tigin Qızı
بلغان خاتون خراسانی دختر امیر تسوی (که مادرش منگلی تگن دختر ارغون آقا بود) ابتدا قبل از جلوس غازان خان با وی ازدواج کرد. به گفتة رشیدالدین فضل الله او در 690 در نزدیکی فیروزکوه طفل مرده ای به دنیا آورد و غازان را در دومین حملة تعیین کنندة او بر بایدو در 694 تا قسمتی از راه همراهی کرد. وی به یکی از بستگان خود از پسران کم سن و سال نوروز پس از سقوط خاندان او در 696 پناه داد. نام بلغان خاتون خراسانی در میانجیگری نه چندان موفقیت آمیز دیگری نیز ذکر شده است (رشیدالدین فضل الله 1940 ص 31 83 86 111).
بعد از درگذشت غازان وی در 704 هفتمین همسر اولجایتو شد. بلغان خاتون در پنجم صفر 708 احتمالا در بغداد درگذشت گفته اند که وی به یاد موطن خود خراسان شهرکی به این نام در بغداد بنا نموده است . موقوفات خانقاهی که بلغان در آنجا بنا کرده بود پس از وفاتش به رشیدالدین سپرده شد (کاشانی ص 44 82).
منابع : ابن ابی الفضائل النهج السدید و الدرالفرید چاپ و ترجمة بلوشه پاریس 1928 ] محمدمهدی بن محمد نصیر استرآبادی سنگلاخ : فرهنگ ترکی به فارسی از سدة دوازدهم هجری چاپ روشن خیاوی تهران 1374 ش [ داودبن محمد بناکتی تاریخ بناکتی = روضة اولی الالباب فی معرفة التواریخ و الانساب چاپ جعفر شعار تهران 1348 ش ابوبکربن عبدالله دواداری کنز الدرر و جامع الغرر ج 9 چاپ رویمر قاهره 1960 رشیدالدین فضل الله تاریخ مبارک غازانی : داستان آباغاخان و سلطان احمد و ارغون خان و گیخاتوخان چاپ کارل یان لاهه 1957 همو کتاب تاریخ مبارک غازانی : داستان غازان خان چاپ کارل یان لندن 1358/1940 عبدالرزاق سمرقندی مطلع سعدین و مجمع بحرین چاپ عبدالحسین نوائی تهران 1353ش عبدالله بن محمد کاشانی تاریخ اولجایتو چاپ مهین همبلی تهران 1348 ش عبدالله بن فضل الله وصاف حضرة تاریخ وصاف
G. Doerfer، Tدrkische und mongolische Elemente im Neupersischen ، Wiesbaden 1963-1976; Marco Polo، Il milione ، tr. H. Yule، The book of Ser Marco Polo I، 2nd ed. London 1875; Guillaume Rubruquis، The journey of William of Rubruck to the eastern parts of the world، 1253-55، as narrated by himself ، tr. from the Latin and ed.، with an introductory notice، by William Woodville Rockhill، London 1900; B. Spuler، Die Mongolen in Iran ، 4th ed.، Berlin 1985; R. Zipoli، "The tomb of Arghدn،" in Primo convegno internat. sull Arte dell'Iran Islamico ، Venice and Tehran، 1978، 7-37.
/ چارلز ملویل ( ایرانیکا ) /
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home